Samstag, 5. Juli 2014

----- بسم الله الرحمن الرحیم -----

 Willkommen beim deutsch-afghanischen 
Wali-Asr Kulturzentrum e.V.






مراسم سوگواری ایام محرم الحرام در مرکز فرهنگی ولی عصر عج
 هر روز  از تاریخ 15.09.2018 الی 23.09.2018

Termine zum diesjährigen Moharram im Wali-Asr Kulturzentrum e.V.
täglich vom 15.09.2018 bis 23.09.2018
------------------------------------------------------------




Gemeinsamens Daumendrücken für die deutsche Nationalmannschaft bei der Weltmeisterschaft 2018
am 23. Juni 2018 im Wali-Asr Kulturzentrum e.V.










------------------------------------------------------------




Der heilige Monat Ramadhan des Jahres 2018 
von 2. Juni bis 9. Juni im Wali-Asr Kulturzentrum e.V.











------------------------------------------------------------






15. Shaban-Fest anlässlich des Geburtstages
unseres Imam der Zeit
am 3. Juni 2018 im Wali-Asr Kulturzentrum e.V.


































------------------------------------------------------------





Nowrooz Neujahresfest 1397
(nach Hijra und Sonnenkalender)
am 25. März 2018 im Wali-Asr Kulturzentrum e.V.
















------------------------------------------------------------




 پیام مرکز در رابطه به خرید مکان برای مرکز فرهنگی ولی عصر
     
 شماره بانکی مخصوص خرید مکان برای مرکز فرهنگی ولی عصر میباشد
Wali-Asr Kulturzentrum e.V.
BIC: GENO DE D1 BRS
IBAN: DE91 3806 0186 2101 1010 21 
Volksbank Köln Bonn






------------------------------------------------------------







🚩 🚩 🚩
 السَّلام عَلَى الحُسَيْن ، وَعَلَى عَليِّ بْنِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أوْلادِ الحُسَيْنِ ، وَعَلَى أصْحابِ الحُسَينِ
🚩 🚩 🚩

 مراسم پر شور عزادارای سرور و سالار شهیدان ابا عبدالله الحسین (ع) از طرف مرکز ولی عصر در سال 2016 
به مدت ۳ روز




 11.10.2016




------------------------------------------------------------




Afghanisches Turnier am 3. Oktober 2015  bei dem unsere 
 Manschaft, bestehend aus afghanische jugendliche Flüchtlinge, teilgenommen hat.










------------------------------------------------------------




مسابقۀ نهایی جام فتبال جهانی
مرکز فرهنگی اسلامی ولیعصر شهرکلن آلمان
مرکز فرهنگی اسلامی ولیعصر کلن در آلمان که یک مرکز پیوند قلب ها در تحت بخش های کلتوری و فرهنگی و اسلامی در شهر کلن آلمان برای مسلمانان عزیز ، مخصوصآ افغانان عزیز مصدر خدمات فرهنگی و اسلامی است . در شب مسابقۀ نهایی جام فتبال جهانی که مصادف با تولدی حضرت امام حسن مجتبی نواسه رسول گرامی اسلام (ص) بود ، بابرگذاری تماشای این مسابقه یک گام ارزشمند و خوب را در پیشبرد بخش های فرهنگی در یک مرکر فرهنگی اسلامی به پیش کشید . از آنجا که سپورت هم یکی از بخش های عمده زندگی انسان ها برای صحت و سلامتی است ، مرکز فرهنگی ولیعصر شهر کلن آلمان در کنار دیگر مسؤلیت های دینی و فرهنگی اش این بخش سپورت را هم جدی گرفته و در تلاش است تا جوانان افغانی را درین ساحه کمک و رهنمایی کند. که البته با توجهات برادران و مسؤلین این مرکز خدمات خوبی در ساحه سپورت و ورزش انجام گرفته است.بنآ درین شب پر از خاطره های شرین ، در صحن مسجد مرکز ، بابرگذاری تماشای مسابقه نهایی آلمان و آرژنتین ، از افغانان عزیز دعوت به عمل آورد تا با هم یکجا این مسابقه را تماشا نمایند که از کیفیت و جذابیت بالای برخوردار شد. درین جمع تقریبآ در حدود 30 نفر برادران و 10 نفر خواهران ما شرکت کرده بودند که در فضای محبت و دوستی و هیجان مسابقه تا لحضۀ های آخر تماشا شد.
قابل تذکر است که مرکز فرهنگی اسلامی شهر کلن ، در همه بخش های اجتماعی و فرهنگی و دینی در خدمت برادران و خواهران عزیز میباشد ، لطفآ در مورد لزوم به این آدرس و تلیفون ها مراجعه کنید
 
الحاج آقای حبیب زاده: 01626979149
همایون فاطمی:
017883309140
عادل جوادی: 1638677955
 











------------------------------------------------------------




هیآت مدیره مرکز فرهنگی اسلامی ولی عصر کلن

تکیه خانه های ( تکایا) کابل :

ریشه یابی :
تکیه . [ ت َک ْ ی َ / ی ِ ] (از ع ، اِمص ) لفظ عربی است بمعنی پشت به چیزی گذاشتن . ( کتاب غیاث اللغات ) :
بر فضل تست تکیه ٔ امید او از آنک
پاشنده ٔ عطایی و پوشنده ٔ خطا.خاقانی .
مرا تکیه جان پسر بر عصاست
دگر تکیه بر زندگانی خطاست .
شعرسعدی

منظور ما در این مبحث تکیه یا تکیه خانه عبارت اند از « محل آسایش » حسینیه که در آن روضه خوانند. ( کتاب ناظم الاطباء). جای تعزیه خوانی . جای روضه خوانی . جمع آن ، تکایا است .
به مجاز پشت و پناه را گویند. ( کتاب غیاث اللغات ). پشت و پناه . ( کتاب ناظم الاطباء). امکان بودن فقرا. ( کتاب غیاث اللغات ). مکان بودن فقرا، خانقاء و منزل دراویش و فقراو جایی که در آن به دراویش طعام دهند. ( کتاب ناظم الاطباء). مجمع درویشان .
دزی در ذیل قوامیس عرب آرد: تَکیَّه جمع آن تکایا. دیر٬ صومعه . همچنین جایی که معمولاً از مسافران فقیر یا افرادی که توصیه شده باشند بلاعوض پذیرائی کنند...
تکیه در هند و ایران و مصر مشابه زاویه در آفریقاست : و منها التکیتین الشهیرتین لمأوی الفقراء والمساکین .
... فلیشر عقیده دارد که این کلمه از «اتکا» آمده است و باید تَکیِه تلفظ شود نه تکیِّة ولی ظاهراً این نظر درست نیست به جهت آنکه جمع آن تکایاست ... و این شکل جمع مخصوص کلمات مؤنث است به صورت فَعیلَة که از یک ریشه ٔبی قاعده و خارج از رسم و شرایط معمول می آید. در حالیکه جمع تَکیِة نمی تواند تکایا باشد. (از دزی ج ۱ صص ۱۴۹-۱۵۰) : در تکیه بودم که مرا گفتند آن فقیران مشتاق منتظرند. (انیس الطالبین بخاری ).
در تکیه ٔ فراغت ما قیل و قال نیست
آنجا که هست بالش ما قو نمی پرد.
تأثیر (از آنندراج ).
یاد حق منزل آرام وفاکیشان است
تکیه بر لطف خدا تکیه ٔ درویشان است .

(تأثیر (ایضاً). (۱ )
آنچه در بالا تذکر رفت صحبت زبان شناسان و دانشمندان قدما است اما برای من تکیه جای امن و آسایش و محل موعظه و روضه خوانی و تشریح وتوضیح مسایل اسلامی است .
از نام تکیه ها بر می آید که بانیان آنها معمولاً اصناف ، گروههای مختلف مردم و روحانیون و متنفذان بوده اند. اینان گاه بنایی مخصوصِ تکیه می ساختند و گاه محل سکونت خود را، در ماه محرّم به برگزاری مراسم تعزیه اختصاص می دادند و آن را وقف تعزیه و روضه خوانی می کردند. به همین دلیل بسیاری از منازل مسکونی مردم به نحوی ساخته می شد که بتوان با نصب چادر بزرگی روی حیاط و پوشاندن حوضِ وسطِ حیاط ، فضایی مناسب برای اجرای تعزیه فراهم کرد .
بناهایی که اختصاصاً برای تکیه ساخته شده بود، اغلب در مسیر گذر اصلی ، دو محله را به یکدیگر پیوند می داد . فضای داخلی بنای تکیه اغلب به سه بخش تقسیم می شد:
الف ـ حیاط که موسوم به عباسیه بود و در آنجا مراسم مربوط به حضرت عباس علم دار امام حسین ( رض ) بر گزار می شد،
ب ـ فضای سرپوشیده حسینیه
ج ـ اتاقهای پشتی موسوم به زینبیه .
اهمیت تکیه در زندگی شهری ، بویژه در میان پیشه وران ، به حدی بود که این نهاد افزون بر محل برگزاری مراسم مذهبی ، مکانی برای طرح مشکلات صنفی و اقتصادی نیز گردید . بخشی از مخارج اداره آن را نیز اغلب اهالی محل با پرداخت پول نقد یا اهدای لوازم و اسباب پذیرایی تأمین می کردند و بخشی دیگر، از درآمد موقوفاتی همچون دکان ، حجره وتیمچه تأمین می شد .( ۲ )
در کابل و ولایات برای برگزاری مراسم خاص مذهبی به خصوص در ماه محرم به خصوص تاریخ دهم ماه مذکور که حضرت امام حسین (رض) به شهادت میرسند بیشتر تکایا را با پارچه های سیاه و سبز آذین می بندد و با نوشتن کلام الله و شعار های دینی مزین میگرداند. با وجودیکه امروز تنها در شهر کابل در نواحی مختلف شاهد چنین برگزاری ها هستیم قبلا در چنداول و مرادخانی بیشتر برای چنین روز تعزیت میگرفتند .
ضمنا برگزاری و تجلیل از روز بعثت پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد (ص) ٬ روز معین اربعین امام حسین ( رض) و دهها مطالب که به پیروان مذهب تشیع و اهل تسنن مربوط میگردد در این جا با تابناکی هرچه تمامتر برگزار میگردد.
تکایا عمومی شهر کابل عبارتند از :
ـ تکیه خانه عمومی واقع چنداول که در چند دهه قبل با مجاهدت مرحوم حضرت ایت الله علی احمد حجت رحمت الله و برکات پایه گذاری گردید که سمتِ پیشبرد آن شخصا تمام مراتب تکیه را سرپرستی مینمود . ایراد بیانیه ها و وعظ از طرف جناب شان و علامه آقای بلخی « شخصیت دانشمند و مبتکر و مبارز و ناطق ورزنده » و آقای محمد یوسف بینش « دانشمند علوم اسلامی و معلم با دانش در لیسه نجات وقت ) صورت میگرفت فراموش نباید کرد که تحت منبر ایشان افراد دانشمندان و استادان ومحصلان بیشترین شنونده داشتند.
ـ تکیه خانه سیدعلی جان آغا ٬ در قرتهای ( کرد ها) چنداول .
ـ تکیه خانه عمومی قلعه فتح الله با سرپرستی و مواعظ آقای محمد امین افشار
ـ تکیه خانه امام زمان در خیرخانه ٬
ـ حسینیه عرفان یا مدرسه جعفریه در جمال مینه که توسط اقای شاه عبدالحمید آغا مشهور به آغای ناصر بنیاد گردید .
ـ تکیه خانه تایمنی ٬
ـ تکیه خانه حاجی مسافر در جمال مینه مربوط حاجی مسافر بود، که بعدا پسرشان سیداسمعیل مبلغ آنرا رهبری و سرپرستی مینمود . در این تکیه خانه بیشتر جوانان سخنرانی می کرد، در حالیکه شیخ محمد اسماعیل مبلغ که فرزند حاجی مسافر و از جمله دانشمندان و نویسندگان بزرگ و سرامد روزگار خود بود، مسایل منطق و فلسفه تدریس می شد. در ان ایام در اطراف شیخ محمد اسماعیل مبلغ چند تن از مبلغین جوان چون میرزا شاه فضیلت ، مرحوم رضوی و شیخ مشکات قرار داشتند
ـ تکیه خانه قلعه شهاده ( شاده )
ـ تکیه خانه دشت برچی
ـ تکیه خانه وزیر آباد تحت نظر آقای جیّد
ـ تکیه خانه سیدعلی اکبر آغا با خطابت و مواعظت مرحوم استاد محمد یوسف بینش و اقای فضیلت
ـ مدرسه محمدیه که توسط آیت الله سید محمد سرور واعظ پایه گذاری گردید
ـ تکیه خانه سید انور شاه آغا دربازار چنداول
ـ تکیه خانه آغای بلبل در نزدیک حضیره و زیارت سید مرد چنداول که بعد از وفات ایشان پسرش حیدر شاه سرپرستی میگردید .
ـ تکیه خانه کربلایی رجب در تپه سلام جمال مینه که منزل مسکونی ایشان هست .
ـ تکیه خانه میرزا فقیر حسین در چنداول
ـ تکیه خانه آقای نصیر الدین یا نصروالدین درشهنشاه چنداول که شخصا اقای مذکور در تنظیم و خطابه ها وموعظه ها و روضه خوانی ها سهم داشت
هموطنان و معتقدین برای پیشبرد و نظافت و پاکی و تهیه غذا و چای و آماده گی های اجتماعی ٬حسب دلخواه یکمقدار پول در صندوق تکایا به عنوان نذور و اعانه و کمک می انداختند.
دانشمندان و مبلغان :
ذوات و بزرگان محترم که در کابل در منابر و تکیه خانه ها ومدارس ومساجد به تبلیغ دین اسلام و توضیح مسایل اجتماعی می پرداختند و در مراسم مذهبی رهنمایی های قیمتدار شان برای اشاعه و تنویر اذهان مردم ارزنده و اموزنده بود عبارتند از :
الف ـ آیت آلله علی احمد حجت ٬ با بردارانشان آقای بلبل و اقای شریعت .
آیت الله آقای سید احمد کابلی ( اصلاً سنگلاخی) برخی آنرا گردیزی میدانند ؛ مشهور به میر علی احمد حجت آغا در حدود سال های ۱۳۰۷ یا ۱۳۰۸ هجری قمری مطابق با ۱۲۶۸ یا ۱۲۶۹ هجری شمسی در یک خانواده متدین و مذهبی در کابل دیده به جهان گشود. ایشان دارای دو برادر و دو خواهر بودند که برادر بزرگ که عالم شهیر و شاعر توانا مرحوم علامه آقای بلبل و برادر کوچک ایشان مرحوم آیت الله آقای شریعت می باشند که هر دو قبل از مرحوم آیت الله حجت دار فانی را وداع گفته و به سرای آخرت شتافتند.
آیت الله حجت پس از تصمیم برای احداث مرکزی ( تکیه خانه )، منزلی را که نسبتاً وسیع بود، خریداری نمودند. سپس آن مکان را به نام تکیه خانه عمومی نامگذاری و اعلام نمودند. ضمناً باید گفته شود که تکیه خانه عمومی گرچه به نام حسینیه بود، اما تنها برای اقامه عزاداری نبود بلکه در ضمن حسینیه بودن ؛ مسجد و هم مدرسه بود . و در یک کلام آنچه در آن عصر مسلمانان شیعه لازم داشتند در آنجا به دست می آمد.
در کنار تکیه خانه نیز مسجد کوچک وجود داشت که به نام مسجد قاضی شهاب که جناب شان آن مسجد را نیز به دست آوردند و خرابی های آن را ترمیم و در آن نماز جماعت برگزار گردید.(۳) بعد از وفات جناب شان مرحوم آقا ضیأ حجت سرپرستی تکیه خانه و سایر مسایل اجتماعی را پیش می برد که متاسفانه بعد از ۵۵ روز در حادثه ترافیکی وفات یافتند .
ب ـ علامه محمد اسمعیل بلخی ٬ شاعر، فعال سیاسی و از روحانیون معاصر افغانستان است. وی یک اندیشمند و از پیشگامان نهضت اسلامی افغانستان محسوب میشود ٬ سید اسماعیل بلخی در یکی از قریه های ولسوالی بلخاب ولایت سرپل افغانستان در یک خانواده روحانی زاده شد. برخی ولادت وی را در سال سال ۱۲۹۵هـ ش و برخی ۱۲۹۹هـ ش گفته اند. بیشتر از ۱۴ سال در زندان بود .
ج ـ مرحوم محمد یوسف بینش ( استاد در لیسه نجات و وکیل از طرف مردم چنداول در شورای ملی؛ استاد بینش فرزند آقای محمد اسحاق کلاه دوز که شخص متدین و مذهبی بود، میباشد که در سال ۱۲۹۹ هـ ش در چنداول کابل دیده به جهان گشود، با سپری شدن دوران طفولیت به مدرسه و مکتب قدم گذاشت، تا موفق شد دیپلوم را از مکتب صنایع دریافت کند.
در کنار این درسها و پس از گرفتن دیپلوم بر اثر عشق و علاقه به زبان عربی که زبان فهم قرآن و متون اسلامی است، و به جهت برخوردار بودن از استعداد سرشار، به فراگیری ادبیات عربی “صرف و نحو” نزد مرحوم معلم حاجی غلام حسن ( پدر استاد نهضت) پرداخت. بعد علوم مقدماتی چون: منطق، معانی، و بیان را خدمت مرحوم شیخ عبدالواحد آموخت.آقای بینش سخنرانی، منبر، و حسینیه و تکایا را محل درستی برای اشاعه افکار خویش میدانست ،اما میدید که عده ای فلسفه عزاداری امام حسین (رض) را که دفاع از مکتب، مبارزه مردمی ایشان است، به انحراف میکشند و آن را وسیله تخدیر افکار و سرگرم نمودن جامعه و کسب شهرت و …. می سازند، تصمیم گرفت تا منبر رود و سخنرانی نماید و از حسینیه پایگاه معرفت، آگاهی و بیداری بسازد.
لذا علاوه بر ایام عاشورا و سایر مناسبت ها، هفته ای دو یا سه جلسه، عزاداری امام حسین (رض) و سخنرانی داشت، ولی نه مانند آن دستهای که به دنبال گرفتن اشک چشم و ازدیاد رقم مستمع بودند و جهت رسیدن به این هدف به جای تعریف و بیان خصوصیات ائمه (ع) حرفهایی که منافی شأن آنها بود میگفتند، استاد بینش ناگزیر به منبر رفت که مطالب سودمند و مفید بیان نماید و از شرایط امربمعروف، شیوه های مبارزه، انگیزه های قیام، سبب به شهادت رسیدن ائمه معصومین (ع) و دهها مطالب سیاسی و اجتماعی سخن گفت .)( ۴)
د ـ اقای علی اصغر شعاع کارمند وزارت مالیه از همکاران نزدیک ملک خان عبدالرحیمزی وزیر مالیه دهه ۳۰ که هر دو به امر سردار محمد داوود صدراعظم وقت زندانی شدند « میر علی اصغر شعاع یکی از دانشمندان متدینِ روشنفکر از زمره یی نویسندگان توانمند و از سخنوران معروف دوران معاصر افغانستان است. در سال ۱۲۸۸ هـ . ش در یکی از خانواده‌های علمی و مذهبی در محله چنداول کابل پا به عرصه وجود گذاشت. پدرش میر علی اکبر معروف به میر آقا از علمای معروف در آن زمان بود.
علوم متداول صرف و نحو، منطق و بیان را از پدر بزرگوارش آموخت و به زبانهای، عربی، انگلیسی، پشتو به سطح عالی تسلط داشت. زبان عربی را از معلم مصری بنام(زیدان بدران) و زبان انگلیسی را از شخصی بنام (علی اختر هندی) آموخت. دانش و لیاقت علمی مرحوم شعاع در عصر خویش بینظیر بود. نخستین مقاله اش تحت عنوان «عقابها» در مجله آیینه عرفان منتشر شد و از دیگر آثار او ترجمه یکی از کتابهای امام اعظم ( رح ) و ترجمه «الخراج» از امام ابو یوسف قاضی از عربی به فارسی است بعدا عضو انجمن دایرة المعارف افغانستان گردید ) (۵)
هـ ـ استاد میرزا شاه فضیلت فرزند میر سید شاه میری در سال ۱۳۱۸ هـ ش در قریه نُه برجه ولسوالی خواجه عمری ولایت غزنی متولد گردیده، دوران طفولیت خود را در انجا گذراند. بعدآ دوره تحصیل ابتدائیه و ثانوی خویش را در لیسه امانی {نجات سابق} سپری نمود. بعد از فراغت از صنف دوازدهم، در سال ۱۳۴۰ هـ ش شامل پوهنځی ادبیات پوهنتون کابل گردیده ، و از رشته ادبیات دری فارغ شد. استاد فضیلت بعد از فراغت از پوهنځی ادبیات بحیث معلم ادبیات زبان دری در لیسه امانی و بعدآ در لیسه محمود طرزی مدت ۱۲ سال را ایفای وظیفه نمود. از انجایکه استاد فضیلت تعهد مندی و احساس مسؤلیت در برابر دین و مکتب حیات بخش اسلام داشت، دروس منطق و فلسفه را نزد شیخ محمد اسماعیل مبلغ که از جمله شخصیت های مطرح علمی و فرهنگی و سیاسی کشور بود، آموخت و همچنان مسایل فقهی را نزد ایت الله سید سرور واعظ و آقای شاه عبدالحمید آغای ناصر فراگرفت.
و ـ استاد محمد حسین نهضت ٬استاد شهید محمد حسین نهضت در سال (۱۲۹۸) شمسی در شهرکابل دیده به جهان گشود. پدرش مرحوم غلام حسن خان (معروف به خلیفه صاحب) از معلمین سابقه دار افغانستان بود.
مرحوم غلام حسن خان با مرحوم آقا میر آقا خان و مرحوم مولوی عبدالقدیر خان از زعمای قوم و بانیان مکتب صداقت که از جمله اولین مکاتب در تاریخ معارف افغانستان بود بودند. این مکتب در مراد خانی کابل موقعیت داشت که بعدا به مکتب حبیبیه پیوست. مرحوم خلیفه صاحب مدت چهل سال در مکاتب استقلال - حبیبیه و مکتب ملالی ( اولین مکتب نسوان افغانستان ) تدریس نمود.
استاد نهضت از آوان کودکی علوم متداوله را نزد پدر آموخت و سپس وارد مکتب دارالمعلمین گردید. پس از فراغت از تحصیل به علت تنگی معیشت بلا فاصله به رشته پدر در مکتب صنایع کابل مشغول تدریس گردید اما همزمان در مکتب شبانه ( ِشپی لیسه ) تحصیل را تا سطح بکلوریا ادامه داد. استاد تا آخرعمر به تحصیل ادامه داد و تا آخر عمر نزد اساتید وقت به فرا گیری ادبیات عربی، منطق، فلسفه و فقه و اصول پرداخت و همواره کتابی با خو د داشت. ( ۶)
و .... میر محمد نبی مظفری محمد باقر ناصری٬ نجف علی خان نجاتی ٬ اقای لسان ٬ شیخ محمد علی ٫ آغاسیدعلی جان مدنی شیخ محمد امین افشار ٬ اقای جیّد ٬آقای مبلغ ٬اقای سید سرور واعظ ٬اقای شاه عبدالحمید اغا ٬ اقای سید انور شاه آغا .
منبر و ذُکار و خاتم در تکیه خانه ها :
بنابر یادداشت های مرحوم احمد علی محبی که در تکیه خانه ها منبر و ذُکار یا ذاکر ها و خاتم از الویت ها بود . قبل از همه منبر بحیث نشان پیامبر بزرگوار با درود و صلوات توسط ریش سفیدان خوش نام و پاکدامن آورده شده و در جای بلند ( نشیمنگاه ذاکر ها ) گذاشته میشد . بعدا ذاکر ها مجالس سانحه پُر سوز کربلا را با ادعیه و ذکر خویش رسما افتتاح میکرد که این کار از طرف « سرذاکران » آغاز و دیگران از او تبعیت میکردند
بعدا مواعظ و افراد برجسته به نوبت حسب مهارت و اهلیت بلند شده و با صدای بلند به خواندن روضه و موعظه می پرداختند و مردم گوش میدادند وبه دقت می شنیدند. تا نوبت به خاتم میرسید وی خطبه و باز آیه و یگان چکامه فارسی دری قرآت میکرد و به تفسیر وتعبیر می پرداخت و در اخیر به حق همه مردم و برای مملکت و برای رفع مشکلات دعاییه خوانده میشد و مجلس پایان می رسید . (۷)
چنانچه از قرایین برمی ایید در سالهای دهه ۴۰ و۵۰ هجری شمسی ؛ در تکیه خانه ها و حسینیه ها حلقه های بودند که فقط در چوکات محدود و مسؤلیت وعظ و تبلیغ می نمودند و دسته دیگری این مرز را شکستانده و با احساس مسؤلیت اجتماعی و الهام گیری از مکتب مبارزه عاشورا به تبلیغ و ترویج پر شور خویش ادامه دادند و حسینیه ها و تکایا را مرکز پخش دساتیر اسلامی مبارزه ساختند و بدین ترتیب در جامعه حلقات و گروه های تحول طلب و روشنفکر را متوجه این محافل و منابر نمودند.
اقای میرزا شاه فضیلت در تکیه خانه های مرحوم میرزا فقیر حسین خان و مرحوم میر اکبر اقا ایراد سخنرانی داشتند که استاد محمد یوسف بینش به حیث خاتم در این دو تکیه خانه نیز تشریف داشتند و این دو حسینیه یا تکیه خانه کانون پر شور مبارزه بود. روشنفکران و تحول طلبان و مردم علاقه زیاد در ایام عاشورا و روزهای مذهبی ، پنجشنبه و جمعه ها برای استماع تبلیغ می امدند.( ۸)
و اگر نذری تهیه شده بود صلای عام داده میشد و هرکدام چند لقمه میگرفتند . نظم و اداره و مراقبت و خدمت گذاری توسط دسته فراشان دواطلبانه انجام میگردید ( ۹)
پایان سخن :
تکیه ها در تاریخ کشور ما و معتقدین اهل تشیع مرکز عبادت و دساتیر اسلامی است بنابران در پهلوی مساجد نقش عمده یی را در زنده گی هموطنان ما دارد . مراسم بیرون از وعظ و روضه خوانی در تکایا چنان بود که : برای پذیرایی مردم اعم از زن و مرد آماده گی های لازم گرفته میشد در موسم تابستان وبهار و دوری از شعاع افتاب و جلوگیری از سردی زمستان بر بالای محوطه ها ؛ خیمه برپا میگردید و صحن جاروب و آبپاشی میشد و در زمستانها کاه شالی که رطوبت آور است روی زمین پهن و بعدا بالای آن گلیم فرش میگردید.
چنانچه قبلا دیدم زمانیکه منبر آماده میشود و ذاکر ها و خاتمها و گوینده گان یکی بعد دیگری اخذ موقع مینمایند که مطابق عنعنه معمول ایراد بیانیه ها و خطابه ها و موعظه ها با روضه خوانی فضای تکیه خانه هارا با شور و هیجان همراه میگرداند . در گذشته ها بعد از آماده گی آب و چلم و اجاق ویا منقل آتش توسط افراد مشخص تهیه گردیده بود و یکی از ریش سفیدان وظیفه داشت که گلاب پاش بدست گرفته و برای واردین چند قطره گلاب بدهد .این گلاب از تولیدات چنداول بودکه با دیگ های کلان و انبیق و وسایل دیگر از ده ها تُن گل گلاب مخصوصادر کارخانه تکیه میر اکبر آقا تولید و به تمام کابل عرضه میگردید. مردم گلاب را در سرو روی خویش مالیده و معطر میشدند مردم بدون امتیاز در هر جا که دل شان میخواست جا می گرفتند . ( ۱۰)
قابل یادآوری است که این تکایا در کابل خلاصه نمیگردد بلکه در شهر دیگر افغانستان مانند : هرات ٬ قندهار٬ غزنی ٬ بامیان ٬ بلخ ٬ سرپل و ارزگان و دایکندی٬ گردیز و لوگر و وردک به تعدادی استوار است که هموطنان مارا میزبانی میکنند.
زیر نویسها :
۱ ـ دهخدا ـ علی اکبر ٬ لغت نامه ٬ واژه تکیه .
۲ ـ منفرد ـ افسانه ٬ انسایکلوپیدیا آف اسلام . واژه تکیه
۳ ـ حجت ـ سدمحسن ٬ زندگی نامه حضرت آیت الله العظمی میر علی احمد حجت (قده) ترکمنی٬ دره ترکمن . اول جوزا ۱۳۶۸ .
۴ ـ استاد محمد یوسف بینش ٬ مرکز اسلامی افغانها در برلین .۷ سپتامبر ۲۰۱۳ م.
۵ ـ شیونی ـ محمد وحید ٬ شهید میر علی اصغر شعاع ٬ ایمان ٬ ۱۶ اپریل ۲۰۱۱ م .
۶ ـ محبی ـ احمد علی ٬ قزلباش و هزاره در لابلای تاریخ افغانستان ٬المان ٬ ۲۰۱۱ ٬ ص ۳۲۸
۷ ـ کابلی ـ مهدیزاده ٬ میحمد حسین نهضت ٬ دانشنامه آریانا ٬۴ سرطان ۱۳۸۸ هـ ش .
۸ ـ شهید میرزا شاه فضیلت ٬ مرکز اسلامی افغانها در برلین ٬ ۲۹ اپریل ۲۰۱۴ .
۹ ـ محبی ٬ اثر قبل الذکر ٬ ص ۳۲۹ .
۱۰ ـ محبی ٬ اثر قبل الذکر ٬ ص ۳۲۸ .
تهیه و تحقیق توسط استاد شاه محمود محمودمتخصص تاریخ و جغرافیه







عکس ‏‎Shah Mahmood Mahmood‎‏عکس ‏‎Shah Mahmood Mahmood‎‏
عکس ‏‎Shah Mahmood Mahmood‎‏

عکس ‏‎Shah Mahmood Mahmood‎‏















بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ 
اَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّدٍ رَسُولِ اللَّهِ خاتِمِ النَّبِيّين وَسَيِّدِ الْمُرْسَلينَ وَصَفْوَةِ رَبِّ الْعالَمينَ اَمينِ اللَّهِ عَلى وَحْيِه وَعَزآئِمِ اَمْرِهِ وَالْخاتِمِ لِما سَبَقَ وَالْفاتِحِ لِمَا اسْتُقْبِلَ وَالْمُهَيْمِنِ عَلى ذلِكَ كُلِّهِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ وَصَلَواتُهُ وَتَحِيّاتُهُ اَلسَّلامُ عَلى نْبِيآءِ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَمَلاَّئِكَتِهِ الْمُقَرَّبينَ وَعِب ادِهِ الصّ الِحينَ اَلسَّلام عَلَيْكَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ وَسَيِّدَ الْوَصِيّينَ وَوارِثَ عِلْمِ النَّبِيّينَ وَوَلِىَّ رَبِّ الْعالَمينَ وَمَوْلاىَ وَمَوْلَى الْمُؤْمِنينَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكاتُهُ السَّلامُ عَلَيْكَ يا مَوْلاىَ يا اَميرَ الْمُؤْمِنينَ يا اَمينَ اللَّهِ 
 آیات برائت 
بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ إِلى الَّذِينَ عَهَدتم مِّنَ الْمُشرِكِينَ‏(1) 
فَسِيحُوا فى الأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشهُرٍ وَ اعْلَمُوا أَنَّكمْ غَيرُ مُعْجِزِى اللَّهِوَ أَنَّ اللَّهَ مخْزِى الْكَفِرِينَ‏ (2) 
اين اعلام بيزارى خدا و پيامبر او به كسانى از مشركان است كه با آنها عهد بسته‏ايد . با این حال شما چهار ماه مهلت دارید که در زمین آزادانه سیر کنید و هر جا میخواهید بروید و بنشینید. و شما بدانید که خدا را ناتوان سازید و از قدرت او فرار کنید. و نیز بدانید خداوند خوار کننده کافران است. 
 وَ أَذَنٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَسولِهِ إِلى النَّاسِ يَوْمَ الحَْجّ الأَكبرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِى‏ءٌ مِّنَ الْمُشرِكِينَوَ رَسولُهُفَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيرٌ لَّكمْوَ إِن تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيرُ مُعْجِزِى اللَّهِوَ بَشرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (3)
إلا الَّذِينَ عَهَدتُّم مِّنَ الْمُشرِكِينَ ثمَّ لَمْ يَنقُصوكُمْ شيْئاً وَ لَمْ يُظهِرُوا عَلَيْكُمْ أَحَداً فَأَتِمُّوا إِلَيْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلى مُدَّتهِمْإِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُتَّقِينَ. (4)‏ 
 و اين اعلامى است از ناحيه خدا و پيامبرش به عموم  مردم در روز حج اكبر روز عيد قربان كه خداوند و پيامبر او از مشركان بيزارند ، با اين حال اگر توبه كنيد به نفع شما است و اگر سرپيچى نمائيد بدانيد شما نمى‏توانيد خدا را ناتوان سازيد واز قلمرو قدرتش خارج شويد و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده (3) 
 مگر كسانى از مشركان كه با آنها عهد بستيد و چيزى از آن فروگذار نكردند و احدى را بر ضد شما تقويت ننمودند ، پيمان آنها را تا پايان مدتشان محترم بشمريد ، زيرا خداوند پرهيزكاران را دوست دارد (4) 
قبل از اینکه راجع به محتویات این آیات مبارکه بپردازیم ، جا دارد تا چند جمله ای در مورد سوره توبه بگویم .
یکی از مطالب که درین سوره قابل بحث است این است که چرا این سوره مبارکه ، با جمله بسم الله الرحمن الرحیم آغاز نمیشود ؟؟ .. پاسخ اين سؤال را چگونگى شروع اين سوره به ما مى‏دهد ، زيرا اين سوره در واقع با اعلان جنگ به دشمنان پيمان‏شكن ، و اظهار برائت و بيزارى و پيش گرفتن يك روش محكم و سخت در مقابل آنان آغاز شده است  و روشنگر خشم خداوند نسبت به اين گروه است و با بسم الله الرحمن الرحيم كه نشانه صلح و دوستى و محبت و بيان كننده صفت رحمانيت و رحيميت خدا است ، تناسب ندارد ، ذکر نشده است. 
 در روايات اسلامى اهميت خاصى به تلاوت اين سوره مبارکه داده شده است ، از جمله در روايتى از امام صادق عليه‏السلام‏ مى‏خوانيم كه فرمود : من قرأ برائة و الانفال فى كل شهر لم يدخله نفاق ابدا و كان من شيعة امير المؤمنين حقا. کسی كه سوره برائت و انفال را در هر ماه بخواند روح نفاق در او داخل نمى‏شود و از پيروان راستين على عليه‏السلام‏ خواهد بود. بارها گفته‏ شده است که اهميت فوق‏العاده‏اى كه در روايات به خواندن سوره‏هاى مختلف داده شده نه به اين معنى است كه خواندن بدون انديشه وعمل سبب ميشود كه به طرز خارق‏العاده‏اى اين آثار آشكار نشود ، وفى المثل كسى كه الفاظ برائت و انفال را بدون كمترين فهم معنى آنها بخواند از نفاق بيگانه و در صف شيعيان راستين قرار خواهد گرفت ، زیرا اينها در حقيقت اشاره به محتواى سوره و اثر سازنده آن در تربيت فرد و اجتماع است ، كه آنهم بدون فهم معنى و آمادگى براى عمل ممكن نيست ، و ازآنجا كه صفوف مؤمنان راستين و منافقان و خطوط اصلى زندگى آنان دراين دو سوره به طرز واضحى مشخص شده ، و براى آنها كه مردعمل اند نه سخن ، راه را كاملا روشن ساخته است ، بنابر اين تلاوت آنها به ضميمه فهم محتوا و پياده كردن آن در زندگى ، اين اثر فوق العاده را دارد و آنها كه به قرآن و آيات نورانيش همانند يك افسون مى‏نگرند در حقيقت از روح اين كتاب تربيتى و انسان‏ساز بيگانه‏اند. اهميت نكات مختلفى كه در اين سوره به آن اشاره شده بقدرى زياد است كه از پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ نقل شده كه فرمود سوره برائت و توحيد با هفتاد هزار صف از صفوف ملائكه برمن نازل گرديد وهركدام اهميت اين دو سوره را توصيه مى‏كردند. 
 یک واقعیت تاریخی  
 تقريبا تمام مفسران و مورخان اتفاق نظر دارند كه هنگامى كه اين سوره يا آيات نخستين آن نازل شد و پيمانهائى را كه مشركان با پيامبر اسلام صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ داشتند لغو كردند ،  پيامبر اسلام (ص) براى ابلاغ اين فرمان آنرا به جناب ابوبكر داد تا در موقع حج در مكه براى عموم مردم بخواند سپس آنرا از جناب ابوبکر گرفت و به على عليه‏السلام‏ داد وعلى عليه‏السلام‏ مامور ابلاغ آن گرديد ، و در مراسم حج بهمه مردم ابلاغ كرد گرچه جزئيات و شاخ و برگ آن را متفاوت نقل كرده‏اند ولى توجه به چند نكته زير مى‏تواند حقيقتى را براى ما روشن سازد. 
1: احمد حنبل پيشواى معروف اهل سنت در كتاب مسند خود از ابن عباس چنين نقل مى‏كند كه پيامبر ( ص)  جناب ابوبکر را مآمور کرد تا چند آیه از سوره توبه را به مردم به هنگام حج ابلاغ كند ، سپس على عليه‏السلام‏ را به دنبال او فرستاد و آن را از او گرفت و فرمود : لا يذهب بها الا رجل منى و انا منه  ابلاغ اين سوره تنها به وسيله كسى بايد باشد كه او از من است و من از اويم. ( کتاب مسند احمد حنبل جلد 1 صفحه 231 نشر و طبع مصر ) 
2: و نيز درهمان كتاب از انس بن مالك نقل مى‏كند كه پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ سوره برائت را با جناب ابو بکر فرستاد اما هنگامى كه جناب ابوبکر به ذى الحليفه مسجد شجره كه در يك فرسخى مدينه قرار داردرسيد فرمود: لا يبلغها الا انا او رجل من اهل بيتى فبعث بها مع على  اين سوره را جز خودم يا كسى كه از خاندان من است نبايد ابلاغ كند. سپس علی (ع) را فرستاد تا آیات را از جناب ابوبکر گرفته وخودش در مکه برای مردم قرائت کند.  ( کتاب مسند آقای احمد حنبل جلد3 صفحه212 نشر و طبع قاهر ) 
 3 : و نيز در همان كتاب به سند ديگر ازعلى عليه‏السلام‏ نقل مى‏كند كه پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ هنگامى كه سوره برائت را با او فرستاد على عليه‏السلام‏ عرض كرد اى پيامبر خدا من خطيب و سخنور نيستم ، پيامبر فرمود چاره‏اى جز اين نيست ، كه يا من آنرا بايد ببرم يا تو ، على عليه‏السلام‏ گفت : اكنون كه چنين است من مى‏برم ، پیغمبر (ص) فرمود  انطلق فان الله يثبت لسانك و يهدى قلبك : برو كه خداوند زبان تو را ثابت مى‏دارد و قلب تو را هدايت مى‏كند سپس پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ دستش را بر دهان على عليه‏السلام‏ گذارد تا به بركت آن زبانش گويا و فصيح گردد. ( کتاب مسند احمد حنبل جلد 1 صفحه 150 نشر و طبع قاهره ) 
 4 : آقای نسائى پيشواى مشهور اهل سنت در كتاب خصائص از زيد بن سبيع از على عليه‏السلام‏ چنين نقل مى‏كند که پیامبر(ص) نامه برآت را به جناب ابوبکر داد اما  سپس علی (ع) را به دنبال وى فرستاد و گفت نامه را از او بگير و به سوى مكه برو ، على عليه‏السلام‏ در راه به جناب ابو بكر رسيد و نامه از او گرفت ، ابو بكر محزون بازگشت و به پيامبر (ص) عرض كرد  انزل فى شى ؟ آيا در باره من آيه‏اى نازل شده ؟ آیا در باره من چیزی نازل شده است  که مرا ازین کار عزل کردی ؟ رسول گرامی اسلام (ص) فرمودند:  الا انى امرت ان ابلغه انا او رجل من اهل بيتى  من مامور شدم كه يا خودم آنرا ابلاغ كنم يا مردى از خاندانم آنرا ابلاغ كند. ( کتاب خصائص آقای نسائی صفحه 28 ) 
 5 : باز هم آقای نسائی با دیگری این موضوع را به سند ديگر از عبد الله ابن ارقم چنين نقل مى‏كند كه پيامبر (ص)  سوره برائت را با جناب  ابو بكر فرستاد ، هنگامى كه قسمتى از راه را جناب ابوبکر پيمود ، پیامبر (ص) على (ع) را فرستاد و سوره را از او گرفت و آنرا با خودبه مكه برد و ابو بكر در دل يك نوع ناراحتى احساس كرد وخدمت پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ آمد    پيامبر (ص)  فرمود : لا يؤدى عنى الا انا او رجل منى ( کتاب خصائص آقای نسائی صفحه 28 )  
 6 : دانشمند معروف ابن كثير در تفسير خود از احمد حنبل از حنش از على عليه‏السلام‏ چنين نقل مى‏كند ، هنگامى كه ده آيه از سوره برائت بر پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ نازل شد ، جناب ابو بكر را خواند و او را براى تلاوت اين آيات براى اهل مكه مبعوث نمود ، سپس به دنبال من فرستاد ، و فرمود به دنبال ابو بكر برو وهر كجا به او رسيدى نامه را از او بگير و خودت آیه را برای مردم بخوان.ابو بكر به سوى پيامبر (ص)  بازگشت ، و پرسيد آيا در باره من چيزى نازل شده ، پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ فرمود نه ، و لكن جبرئيل جائنى فقال لن يؤدى الا انت او رجل منك بازهم در جای دیگر آقای ابن کثیر دمشقی عین همین مضمون از زید بن یسیخ نقل میکند . ودر جای دیگر نیز این حدیث را به سند دیگر ازابوجعفر بن علی بن حسین بن علی ( امام باقر علیه السلام ) در تفسیر خودش آورده است و به طور مفصل نقل میکند.  ( تفسیر ابن کثیر دمشقی جلد 2 صفحه 322 ) 
 7: علامه ابن اثير دانشمند ديگر اهل سنت در جامع الاصول از ترمذى از انس بن مالك چنين نقل كرده است که پيامبر صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ سوره برائت را با جناب ابو بكر فرستاد ، سپس او را خواست و فرمود لا ينبغى لاحد ان يبلغ هذه الا رجل من اهلى ، فدعا عليا فاعطاه اياه برای هيچ كس سزاوار نيست كه اين سوره را ابلاغ كند مگر مردى از خاندانم ، سپس علی (ع) را خواست و سوره را برایش داد و او را بطرف مکه فرستاد تا برای مردم ابلاغ کند. ( کتاب جامع الاصول علامه ابن اثیر جزری جلد 9 صفحه 475 ) 
8:  محب الدين طبرى یکی دیگر از علمای بزرگ و برجسته در مذاهب اهل سنت در كتاب ذخائر العقبى از ابو سعيد خدری  و ابوهريرة چنين نقل مى‏كند ، رسول الله صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ جناب ابو بكر را مامور نظارت برامر حج كرد اماهنگامى كه  ابوبکربه سرزمين ضجنان رسيد ، صداى شتر على عليه‏السلام‏راشنيد وآنرا شناخت ، و به سراغ او آمده و گفت براى چه آمدى ؟ گفت خيراست ، پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ سوره برائت را با من امر فرموده است که ابلاغ کنم، هنگامى كه ابو بكر بازگشت و از تعغیر این رسالت اظهار نگرانی کرد پیامبر (ص) فرمود:  لا يبلغ عنى غيرى او رجل منى يعنى عليا هيچ كس جز خودم نبايد از طرف من ابلاغ كند ، مگر كسى كه از من است ، منظورش  حضرت على  علیه السلام بود . ( کتاب ذخائر القبی صفحه 69 ) این حدیث فقد یک حقیقت را میرساند که این وظیفه یک امر خطیر بود که باید یا خود شخص پیامبر (ص) آنرا ابلاغ میکرد و یا اینکه باید کسی میبود که در فضیلت و مقام ودانش در کنار رسول الله (ص) در یک ردیف باشد . بنآ پیامبر (ص) هم چاره نداشت جز اینکه یا خودش آنرا ابلاغ کند و یا کسی که از نفس پاک خودش باشد. ولی متاسفانه بعضی ها بنا بربغض و یا تعصب کوشش کرده اند که با آوردن بعضی از دلالیل بی مورد ارزش و مقام این وظیفه را پائین بیاورند. مانند نویسند المنار که فقد تنها حدیثی را انتخاب کرده است که در باره سخنرانی جناب ابوبکر بر مراسم حج است ، ولی درباره سوره برائت و گفتار رسول الله (ص) در مورد علی (ع) هیچ سخنی نگفته است. ویا در جای دیگر برای کمرنگ نشان دادن این امر خطیر میگوید که پیامبر (ص) ماموریت این ابلاغ را به مناسبتی به عهده علی (ع) گذاشت ، چرا که در عرب رسم بود که لغو یک پیمان باید به وسیله یکی از خاندان شخص باشد. حالا سوال درین است که مگر جناب ابوبکر پدر زن پیامبر (ص) نبود و جز فامیل یک شخص محسوب نمیشود ؟؟   پس چطور شد که از جناب ابوبکر گرفت و به علی (ع) داد. ایا دلیل و هدف این نبود که جبرئیل امین نازل شد و پیامبر (ص) را مامور کرد که این ابلاغ را یا خودشان که معصوم هستند به مردم برسانند و یا کسی دیگری که از نظر فضیلت و مقام در مقام معصومیت است ، این خبر را ابلاغ کند. به همین دلیل هم بود که رسول الله (ص) به علی (ع) فرمود که اگر تو این کار را نکنی من خودم باید اقدام کنم. و جمله لا ينبغى لاحد ان يبلغ هذه الا رجل من اهلى ، فدعا عليا فاعطاه اياه این را میرساند که یا خود آن حضرت (ص) باید این امر خطیر را به مردم برساند یا کسیکه همچون خودش باشد.  
 تفسیر و تحلیل آیات مبارکه : درین ایات مبارکه که در موضوع الغای پیمان های مشركان با تاكيد بيشترى عنوان شده است و حتى تاريخ اعلام آنرا تعيين مى‏كند و مى‏گويد : اين اعلامى است از طرف خدا و پيامبرش به عموم مردم در روز حج اكبر كه خداوند و فرستاده او از مشركان بيزارند، و اذان من الله و رسوله الى الناس يوم الحج الاكبر ان الله برى من المشركين و رسوله در حقيقت خداوند مى‏خواهد با اين اعلام عمومى درسرزمين مكه و آنهم در آن روز بزرگ راههاى بهانه‏جوئى دشمن را ببندد و زبان بدگويان و مفسده جويان را قطع كند ، تا نگويند ما را غافلگير ساختند و ناجوانمردانه به ما حمله كردند. قابل توجه اينكه تعبير الى الناس بجاى الى المشركين نشان مى‏دهد كه لازم بوده است به همه مردمى كه در آن روز در مكه حاضر مى‏شوند اين پيام ابلاغ شود تا غير مشركان نيز گواه بر اين موضوع باشند. سپس روى سخن را به خود مشركان كرده و از طريق تشويق و تهديد براى هدايت آنها كوشش مى‏كند ، نخست مى‏گويد : اگر توبه كنيد و به سوى خدا مهربان و یگانه باز گرديد و دست از آئين بت پرستى برداريد به نفع شما است. فان تبتم فهو خير لكم. یعنی قبول أئین توحید به نفع شما و جامعه شما و دنیا و آخرت خودتان است. و اگر نیک بیندیشید همه نابسامانی های تان در پرتو آن سامان میآبد ، نه اینکه سودی برای خدا (ج) وپیامبر (ص) دربر داشته باشد ، بلکه همه اش به نفع خودشما است. بعد به مخالفان متعصب و لجوج هشدار مى‏دهد كه اگر از اين فرمان كه ضامن سعادت خودتان است سرپيچى كنيد بدانيد هرگز نمى‏توانيد خداوند را ناتوان سازيد و از قلمرو قدرت او بيرون رويد . وان توليتم فاعلموا انكم غير معجزى الله و در پايان اين آيه به كسانى كه با سرسختى مقاومت مى‏كنند اعلام خطر مى‏نمايد و مى‏گويد : كافران بت‏پرست را به عذاب دردناك بشارت ده و بشر الذين كفروا بعذاب اليم. همانگونه كه قبلآ هم اشاره كرديم اين الغاى يك جانبه ای پيمانهاى مشركان مخصوص كسانى بود كه نشانه‏هائى بر آمادگى براى پيمان شكنى از آنها ظاهر شده بود ، لذا در آيه بعد يك گروه را استثنا كرده ، مى‏گويد : مگر آن دسته از مشركين كه با آنها پيمان بسته‏ايد و هيچگاه بر خلاف شرائط پيمان گام برنداشتند و كم و كسرى در آن ايجاد نكردند ، و نه احدى را بر ضد شما تقويت نمودند. الا الذين عاهدتم من المشركين ثم لم ينقصوكم شيئا و لم يظاهروا عليكم احدا. تاکید میکند که اين گروه تا پايان مدت بعهد و پيمانشان وفادار باشيد . فاتموا اليم عهدهم الى مدتهم. زيرا خداوند پرهيزكاران و آنها را كه از هر گونه پيمان شكنى و تجاوز اجتناب مى‏كنند دوست مى‏دارد.  وان الله يحب المتقين.  دراین جا چند نکته قابل توجه است. 
1: حج اکبر کدام است در میان مفسران در باره منظور از روز حج اكبر گفتگو است ، اما آنچه از بسيارى از روايات كه از طرق اهل بيت و علمای اهل سنت نقل شده ، استفاده مى‏شود اين است كه منظور از آن روز دهم ذى الحجه ، روز عيد قربان ، و به تعبير ديگر يوم النحر مى‏ باشد. که پايان يافتن مدت چهار ماه تا روز دهم ماه ربيع الثانى طبق آنچه در منابع اسلامى آمده ، دليل ديگر بر اين موضوع است ، به علاوه در روز عيد قربان در واقع قسمت اصلى اعمال حج پايان مى‏يابد و از اينرو ، روز حج اکبرمى‏توان به آن اطلاق كرد ، و اما اينكه چرا آنرا اكبر گفته‏اند به خاطر آن است كه در آن سال همه گروهها اعم از مسلمانان و بت پرستان ( طبق سنتى كه از قديم داشتند ) در مراسم حج شركت كرده بودند ولى اين كار در سالهاى بعد به كلى موقوف شد. علاوه بر تفسير فوق كه در روايات اسلامى نيز آمده ، و تفسير ديگرى نيز وجود دارد ، و آن اينكه منظور از آن مراسم حج است ، در مقابل مراسم عمره كه حج اصغر ناميده مى‏شود. 
 2: موارد چهارگانه که در آن روز اعلام شد گرچه قرآن اعظم الشآن اعلام بيزارى و برائت خدا (ج) را از مشركان به صورت سر بسته بيان كرده است ، اما از روايات اسلامى استفاده مى‏شود كه على عليه‏السلام‏ مامور بود چهار موضوع را به مردم ابلاغ كند : 
 آلف : الغای پیمان مشرکان 
 ب : عدم شرکت آنها در مراسم حج در سال آینده 
پ : ممنوع بودن طواف افراد عریان و برهنه که تا آنزمان در میان مشرکان رایج بود
ت : ممنوع بودن ورود مشرکان به خانه خدا (ج) 
 در تفسير مجمع البيان از امام باقر عليه‏السلام‏ نقل شده كه على عليه‏السلام‏ درمراسم حج آن سال خطبه‏اى خواند و فرمود:لا يطوفن بالبيت عريان و لا يحجن البيت مشرك و من كانت له مدة فهو الى مدته ، و من لم يكن له مدة فمدته اربعة اشهر از اين پس هيچ برهنه‏اى نبايد طواف خانه خدا بيايد ، و هيچ بت پرستى حق شركت در مراسم حج را ندارد، و آنهائى كه پيمانشان با پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ مدت دارد تا پايان مدت محترم است، وآنها كه پيمانشان مدت ندارد، مدتش چهار ماه خواهد بود.
3 : چه کسانی پیمان مدت دار داشتند ؟  از گفتار مورخان و بعضى مفسران چنين استفاده مى‏شود كه آنها گروهى از طايفه بنى كنانة و بنى ضمرة بودند كه 9 ماه از مدت پيمان ترك مخاصمه آنها باقى مانده بود ، و چون به مواد پيمان وفادار مانده بودند و در تقويت دشمنان اسلام شركت نداشتند  پيامبرصلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏ تا پايان مدت نسبت به پيمانشان وفادار ماند . وبعضی دیگر از علما ، طایفه های از بنی خزاعه را هم جز این گروه که پیمان شان مدت داشت ، دانسته اند. پس اگر چه خداوند در سوره توبه کلام خود را بدون بسم الله آغاز نمود، وظاهرآیات سوره برائت نشان از قهر وخشم و بیزاری دارد، اما به واسطه فیض رحمت خود یعنی پیامبراعظم(ص) اشاره نموده که اگر آسمان و زمین ونعمت های ظاهر و پنهان برای شما تسخیر شده است و دانسته وندانسته از رحمت خداوندی بهره مند می شوید، به واسطه مظهر فیض ازلی و ابدی حقیقت پیامبر اکرم(ص) می باشد. و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین. قرآن می گوید ما بنی آدم را محترم و مورد کرامت خودمان قرار داده ایم. و لقد کرمنا بنی آدم انسان فکر دارد، استعداد علمی دارد. کمال انسان در این است که عالم باشد. انسان یک سلسله استعدادهای اخلاقی و معنوی دارد می تواند شرافت های بزرگ اخلاقی داشته باشد. انسان بودن انسان به هیکلش نیست که همین قدر که کسی روی دو پا راه رفت و سخن گفت و نان خورد این دیگر شد انسان . این انسان بالقوه است نه انسان بالفعل... شریفترین استعدادهایی که در انسان هست بالا رفتن به سوی خداست ، مشرف شدن به شرف توحید است که سعادت دنیوی و اخروی در گرو آن است حالا اگر انسانی برضد توحید کاری کرد او ضد انسان است . انسان را در مسیر انسانیت باید آزاد گذاشت نه این که انسان را در هر چه خودش انتخاب کرد ولو بر ضد انسانیت باشد ، آزادی داد. پس این جور نیست که بشر هر چه را که بخواهد و خودش انتخاب کرده است حقش می باشد. انسان حقوقی دارد ولی حقوق انسانی و آزادی های انسانی باید در مسیر انسانیت و بر اساس منطق و علم و توحید الهی باشد. بنآ مشرف شدن به توحید است که سعادت دنیوی و اخروی  را برای خود شخص و اطرافیان اش به بار میاورد.

الهی چنان کن که پایان کار      تو خشنود باشی و ما رستگار

بار الها :  تو راه را نشان دادي ، ما نيز تصميم به پيمودن اين راه داريم ، ما را مدد فرما .
 پروردگارا :  اين افتخاربزرگي را كه به ما مرحمت فرمودي كه داعيان آئين پاك تو و سنت پيامبر (ص) باشيم ، هرگز از ما سلب مكن .    
 خداوندا :  ما را در مسير جهاد و ايثار و فداكاري در طريق آئين محمدي (ص) استوار و ثابت قدم بدار .
تهیه و ترتیب  احمد راتب نجم  ماه مارچ  سال 2014  آلمان




بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الحمد الله رب العالمين و الصلاة و السلام علي اشرف النبياي و المرسلين و خاتم النبين و امامآ متقين  حبيب القلوب العالمين ، احمد محمود ابوالقاسم محمد صلي الله عليه و ال اجمعين
خدمت رساني اسلامي
تهيه و ترتيب : احمد راتب نجم
ماه فبروري سال2012 آلمان
 
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ... 
                              
 اي كسانيكه ايمان آورده ايد از دارائي ها و كسب هاي پاكيزه تان و از آنچه براي شما از زمين برآورده ايم ، انفاق كنيد.  ( آيه 267 سوره بقره )
يكي از اهداف اساسي و اصولي نظام اسلامي ، ايجاد عدالت اجتماعي ، مساوات مدني و دست يابي عموم جامعه به آسايش و رفاه همگاني است. گرچه نظارت در كار و توان مندي افراد از يك سو و توزیع ثروت و اختلاف درآمدها از سوي ديگر ، موجب تفاوت هاي طبيعي در جامعه و سطح زندگي افراد ميباشد و يك ساني در دستمزد افراد ، با استعدادها و كارآمدهاي مختلف خودش بيعدالتي است ، اما اختلاف شديد طبقاتي و سطح ناعادلانه اي درآمد و تجمع ثروت و سرمايه درافرادي كه دسترسي آنها به قدرت و ثروت سهل وآسان است به هيچوجه مورد قبول دين مقدس اسلام و نظام اسلامي نميباشد. چنانچه امام علي (ع) در نامه اي كه به مالك اشتر نوشت ، مردم و طبقات اجتماعي را به دسته هاي مختلفي تقسيم بندي نمود و براي هر يك سهم مشخصي را بيان كرده است. ( نامه 31 نهج البلاغه )برای مطالعه ادامه مطلب لطفاً اینجا کلیک نمایید